روز مادر
دیروز روز مادر بود یک روز بیادموندنی برای من
آیفرم تمام پولهای عیدیش رو جمع کرده بود وهر روز براشون یه برنامه داشت یه روز میگفت میخوام یه
عروسک جدید برا خودم بخرم فرداش میگفت نه یه گاز بزرگ دیدم اونو میخرم یه روز یه چیز دیگه دلش
میخواست خلاصه 31 روزاز عید گذشته بود ولی هنوز نمیدونست با 150 هزار تومن عیدیش چیکار کنه
تا اینکه دیروز ازمن اجازه گرفت با خاله اش بره خرید رفت و با کادو روز مادر برا من برگشت خوشگل مامان برا
من کادو خریده بود اونم نه یکی نه دو تا 4 تا کادو خواهرم میگفت چندساعت طول کشید تا پسند کرد
میگفت همه اش از طرف خودمه یکی رواز طرف ارشیا قبول کن دیروز من ازتمام افراد خانواده کادو گرفتم
عکس کادوهای آیفر رو فعلا نتونستم بگیرم چون دوربین امروز دست همسرم هست فردا ازشون یه عکس
میگیرم یادگاری برا دخترم نگه میدارم امیدوارم روزی دخترخودش براش کادو بخره تا بدونه دخترخوب
داشتن چه نعمتیه و چه حس خوشایندی بهت دست میده وقتی حس میکنی تو قلب دخترت یه جای گنده داری