عشق های مامان

روز یکشنبه 21اردیبهشت وقتی 4ماه و 16 روزه بودی  ساعت5 رفتیم دکتر آقای دکتر حیدری معاینه ات کرد وزنت کرد و گفت 6800 کیلو قدم 64 گفت رو نمودار نارنجی دارییش میری که خوبه و مشکلی نداره ولی چون دفعه قبل 6500 کیلوبودی و یکماهه خیلی اضافه نکردی بهتره غذا کمکی و آهنت رو شروع کنیم تا قوت بگیری و گشنه نمونی بهمین دلیل برات سرلاک برنجی تجویزکرد دیروز 22 اردیبهشت روزدوشنبه صبح ساعت 9.5 برا اولین بار یه قاشق مرباخوری کوچولو سرلاک خوردی اولین غذای جامد بودکه خوردی نوش جونت عزیزم دیروز کلی بادوم خیس کردم پودر کردم تا برات حریره بادوم درست کنم نوش جون کنی فرنیم برات درست میکنم هرچی دوست داری فقط باید صبرکن به موقع تا برا معده و گوارشت مشکلی خدای...

...

اصلا خوشت نمیاد روتو بپوشونم سریع هرچی که روت میکشمو با پا میزنی اونو پتو ملافه اینم سند و مدرکش   ...

تو فکر و خیال فراوانم خواهرم شکار لحظه ها کرده         از فکر خسته شدم استراحت میکنم باز خواهرم ول کن ما نیست   عاقا فرصت بده لباسامو مرتب کنم ای بابا     ...

امروز 6 اردیبهشت رفتیم واکسنت رو زدن اینبار برعکس دفعه قبل  کلی گریه کردی حتما بزرگتر شدی درد رو بیشتر حس میکنی یا شایدم من پاتو گرفتم بهت برخورد خواستی بگی مگه من بچه ام از آمپول بترسم جلو خانمه آبرو ریزی میکنی پامو ول کن خودم تکونش نمیدم ...

امروز 4 اردیبهشت سال 93 هست و شما درست دوهفته است دلت شیشه شیر نمیخواد همه مدلی تقلب کردیم تا سر شیشه ارو بزاری دهنت نشد چنان با زبونت پسش میزنی و نمیخوری اصلا بدت میاد با دکترت صحبت کردیم گفت بچه که عقلش برسه یکی رو انتخاب میکنه و ارشیا باهوشه شیرمادر رو انتخاب کرده وای اگه خدایی نکرده شیشه شیر رو انتخاب میکردی من غصه میخوردم الانم غصه میخورم که شیر کمکی نمیخوری ولی باز دلم خوشه شیرمادر رو بیشتر دوست داری ...

...

...

وقتی آیفر صورتشو براش نقاشی کردن  از بس طول کشید طفلی اینجا خسته شده بود ...